مذهبی
شنبه 14 شهريور 1394برچسب:ظهور, :: 10:17 ::  نويسنده : امیر حسین غلامی

روایاتی که درباره حوادث قبل از ظهور و علائم ظهور رسیده بسیار و متنوع است؛ برخی از این روایات جوّ اجتماعات و بویژه وضع جوامع اسلامی را پیش از ظهور تشریح می کند، و برخی دیگر حوادثی را که نزدیک به ظهور واقع می شوند شرح می دهد، و برخی هم بروز اموری عجیب را بیان می نمایند.

ما در این مقاله چند علامت را که روشنتر و به درک نزدیکترند ذکر می کنیم.
الف- روایاتی که فضای قبل از ظهور را مشخص می سازد.
۱- شیوع ظلم و جور و فسق و گناه وبی دینی در سراسر جهان و در جوامع اسلامی:
در بسیاری از روایات که پیشوایان، قیام مبارک امام زمان (عج) را نوید داده اند، به این که «قیام آن گرامی در وقتی است که ظلم و جور جهان را فرا گرفته باشد» نیز تصریح کرده اند. و در پاره ای از روایات هم یادآوری کرده اند که پیش از ظهور امام قائم (ع) ، و بویژه نزدیک به ظهور او، حتی در جوامع اسلامی فسق و فجور انواع گناهان و زشتیها رواج کامل خواهد یافت، و از آن جمله به این فجایع اشاره فرموده اند:
شراب خواری و خرید و فروش مسکرات آشکارا انجام می شود، رباخواری رواج می یابد، زنا و اعمال شنیع دیگر متداول و شایع و آشکار می گردد، قساوت، تقلّب ، نفاق، رشوه خواری، ریاکاری، بدعت، غیبت و سخن چینی بسیار است؛ بی عفّتی و بی حیایی و ظلم و ستم عمومی خواهد بود، و زنان بی حجاب و با لباس های زننده در اجتماع آشکار می شوند، مردان در لباس و آرایش شبیه زنان می شوند، امر به معروف و نهی از منکر ترک می گردد، و مؤمنان خوار و بی مقدار و محزون بوده و توانائی جلوگیری از گناهان و زشتیهارا نخواهند داشت.
کفرو الحاد و بی دینی رواج یافته و به اسلام و قرآن عمل نمی شود، فرزندان نسبت به پدران و مادران آزار و بی حرمتی روا داشته و کوچکتر احترام بزرگتر را رعایت نمی کند و بزرگتر به کوچکتر ترحم نمی نماید و صلۀ رحم مراعات نمی شود.
خمس و زکات پرداخت نمی شود و یا به مصرف صحیح خود نمی رسد، بیگانگان و کافران و اهل باطل بر مسلمانان چیره می شوند و مسلمانان با خود باختگی در همۀ امور و در لباس و گفتار و کردار از آنان تقلید و پیروی می کنند و حدود الهی تعطیل می شود و بسیاری از فجایع دیگر که با عبارات گوناگون در روایات پیشوایان ما ذکر شده است

ب – حوادث پیش از ظهور
۲ و۳- «خروج سفیانی» و «فرورفتن سپاه سفیانی به زمین»
از علاماتی که پیشوایان معصوم ما بر آن بسیار تأکید کرده و صریح و روشن بیان فرموده اند، خروج سفیانی است؛

«سفیانی» طبق پاره ای از روایات مردی اموی و از نسل یزید بن معاویه بن ابی سفیان و از پلید ترین مردم استف نامش «عثمان بن عنبسه» است و با خاندان نبوّت و امامت و شیعیان دشمنی ویژه ای دارد، سرخ چهره و کبود چشم و آبله رو و بد منظر و ستمگر و خیانتکار است، در شام (سابق که مشتمل بر دمشق و فلسطین واردن و حمص و قنسرین است) قیام و به سرعت پنج شهر را تصرف می کند، و با سپاهی بزرگ به سوی کوفه در عراق می آید و در شهرهای عراق و بویژه در نجف و کوفه جنایات بزرگی مرتکب می شود، و سپاهی دیگر به سوی مدینه در عربستان می فرستد، سپاه سفیانی در مدینه به قتل و غارت می پردازند و از آنجا به سوی مکه می روند، و سپاه سفیانی در بیابانی میان مدینه و مکه به فرمان خدای متعال به زمین فرو می روند؛ آنگاه امام قائم (ع) پس از جریاناتی از مکه به مدینه و از مدینه به سوی عراق و کوفه می آید، و سفیانی از عراق به شام و دمشق فرار می کند، و امام سپاهی را به تعقیب او روانه می فرماید که سرانجام او را در بیت المقدس هلاک کرده و سرش را جدا می سازند.

۴- بنابر روایات ائمه (ع)، سید حسنی مردی از بزرگان شیعیان است که در ایران و از ناحیه «دیلم و قزوین» (کوهستانهای شمالی قزوین که یک قسمت آن دیلمان نام دارد) خروج و قیام می کند.

مردی خداجو و بزرگوار است که ادّعای امامت و مهدویت نمی کند، و فقط مردم را به اسلام و روش ائمه معصومین (ع) دعوت می نماید، و کارش بالا می گیرد و پیروان بسیار پیدا می کند، و مطاع و رئیس است و مانند سلطان عادلی حکومت می کند، و هنگامی که با سپاهیان و یاران خود در کوفه است به او خبر می دهند که امام قائم (ع) با یاران و پیروان خود به نواحی کوفه آمده است، سید حسنی با لشکریان خود با امام (ع) ملاقات می کند؛

امام صادق(ع) فرموده اند که سید حسنی امام را می شناسد اما برای آنکه به یاران و پیروان خود امامت و فضایل امام را ثابت کند آشنائی خود را آشکار نمی سازد، و از امام می خواهد که دلائل امامت را ارائه دهد، وامام (ع) ارائه می فرماید و معجزاتی آشکار می فرماید، و سید حسنی با امام بیعت می کند و پیروان او نیز با امام بیعت می کنند، بجر گروهی حدود چهار هزار نفر( دشمنان اهل بیت یا وهابیون و تکفیریان) که نمی پذیرند و به امام (ع) نسبت سحر و جادوگری می دهند، و امام (ع) پس از سه روز موعظه و نصیحت، چون می پذیرند و ایمان نمی آورند، دستور قتل آنها را صادر می فرمایند و همۀ آنان به فرمان امام کشته می شوند.

۵- «ندای آسمانی»
یکی دیگر از علامات مشهور، ندای آسمانی است و آن چنان است که پس از ظهور امام غائب در مکّه، بانگی بسیار مهیب و رسا از آسمان شنیده می شود که امام را با اسم و نسب به همگان معرفی می کند، و این ندا از آیات الهی است؛ در این ندا به مردم توصیه می شود که با امام بیعت کنید تا هدایت یابید و مخالفت حکم او را ننمایید که گمراه می شوید.
و ندای دیگری قبل از ظهور صورت می گیرد که برای تثبیت حقانیت حضرت علی (ع) و شیعیان او خواهد بود.

۶- «نزول عیسی مسیح (ع) و اقتدای او به حضرت مهدی (ع)»
در پاره ای از روایات نزول عیسی مسیح (ع) از آسمان و اقتدای او در نماز به حضرت مهدی (ع) جزو اموری که همراه ظهور آن حضرت صورت می گیرد ذکر شده است . رسول گرامی اسلام (ص) به دختر خود فاطمه زهرا (س) فرمودند: «ومنّا والله الّذی لا اله الّا هو مهدی هذه الامّه الّذی یصلّی خلفه عیسی بن مریم» (و به خدائی که پروردگاری جز او نیست سوگند که مهدی این امت از ما است، همانکه عیسی بن مریم پشت سر او نماز می خواند).

علائم و نشانه های دیگری نیز در کتب جمع آوری شده است؛ امّا آیا این علائم همه واقع می شوند یا ممکن است در آنها تغییراتی بوجود آید موضوعی است که در جای خود بررسی و مقرر شده و فرموده اند علائم بر دو قسم است: حتمی و غیر حتمی، و آنچه حتمی است واقع می شود.
در پاره ای روایات فرموده اند حتی حتمیّات هم ممکن است تغییر یابد، و آنچه تغییر پذیر نیست چیزهایی است که خدای متعال وعده فرموده و خداوند خلف وعده نمی فرماید: «انّ الله لایخلف المیعاد»
بدیهی است روایاتی که محتومات را نیز قابل تغییر می داند حالت انتظار را درجامعۀ شیعه قوی ترمی سازد تا همیشه منتظر باشند و خود را آماده سازند زیرا ممکن است علائم واقع نشده باشد ودر عین حال آن حضرت ظهور نماید.

روایاتی که درباره حوادث قبل از ظهور و علائم ظهور رسیده بسیار و متنوع است؛ برخی از این روایات جوّ اجتماعات و بویژه وضع جوامع اسلامی را پیش از ظهور تشریح می کند، و برخی دیگر حوادثی را که نزدیک به ظهور واقع می شوند شرح می دهد، و برخی هم بروز اموری عجیب را بیان می نمایند.

ما در این مقاله چند علامت را که روشنتر و به درک نزدیکترند ذکر می کنیم.
الف- روایاتی که فضای قبل از ظهور را مشخص می سازد.
۱- شیوع ظلم و جور و فسق و گناه وبی دینی در سراسر جهان و در جوامع اسلامی:
در بسیاری از روایات که پیشوایان، قیام مبارک امام زمان (عج) را نوید داده اند، به این که «قیام آن گرامی در وقتی است که ظلم و جور جهان را فرا گرفته باشد» نیز تصریح کرده اند. و در پاره ای از روایات هم یادآوری کرده اند که پیش از ظهور امام قائم (ع) ، و بویژه نزدیک به ظهور او، حتی در جوامع اسلامی فسق و فجور انواع گناهان و زشتیها رواج کامل خواهد یافت، و از آن جمله به این فجایع اشاره فرموده اند:
شراب خواری و خرید و فروش مسکرات آشکارا انجام می شود، رباخواری رواج می یابد، زنا و اعمال شنیع دیگر متداول و شایع و آشکار می گردد، قساوت، تقلّب ، نفاق، رشوه خواری، ریاکاری، بدعت، غیبت و سخن چینی بسیار است؛ بی عفّتی و بی حیایی و ظلم و ستم عمومی خواهد بود، و زنان بی حجاب و با لباس های زننده در اجتماع آشکار می شوند، مردان در لباس و آرایش شبیه زنان می شوند، امر به معروف و نهی از منکر ترک می گردد، و مؤمنان خوار و بی مقدار و محزون بوده و توانائی جلوگیری از گناهان و زشتیهارا نخواهند داشت.
کفرو الحاد و بی دینی رواج یافته و به اسلام و قرآن عمل نمی شود، فرزندان نسبت به پدران و مادران آزار و بی حرمتی روا داشته و کوچکتر احترام بزرگتر را رعایت نمی کند و بزرگتر به کوچکتر ترحم نمی نماید و صلۀ رحم مراعات نمی شود.
خمس و زکات پرداخت نمی شود و یا به مصرف صحیح خود نمی رسد، بیگانگان و کافران و اهل باطل بر مسلمانان چیره می شوند و مسلمانان با خود باختگی در همۀ امور و در لباس و گفتار و کردار از آنان تقلید و پیروی می کنند و حدود الهی تعطیل می شود و بسیاری از فجایع دیگر که با عبارات گوناگون در روایات پیشوایان ما ذکر شده است

ب – حوادث پیش از ظهور
۲ و۳- «خروج سفیانی» و «فرورفتن سپاه سفیانی به زمین»
از علاماتی که پیشوایان معصوم ما بر آن بسیار تأکید کرده و صریح و روشن بیان فرموده اند، خروج سفیانی است؛

«سفیانی» طبق پاره ای از روایات مردی اموی و از نسل یزید بن معاویه بن ابی سفیان و از پلید ترین مردم استف نامش «عثمان بن عنبسه» است و با خاندان نبوّت و امامت و شیعیان دشمنی ویژه ای دارد، سرخ چهره و کبود چشم و آبله رو و بد منظر و ستمگر و خیانتکار است، در شام (سابق که مشتمل بر دمشق و فلسطین واردن و حمص و قنسرین است) قیام و به سرعت پنج شهر را تصرف می کند، و با سپاهی بزرگ به سوی کوفه در عراق می آید و در شهرهای عراق و بویژه در نجف و کوفه جنایات بزرگی مرتکب می شود، و سپاهی دیگر به سوی مدینه در عربستان می فرستد، سپاه سفیانی در مدینه به قتل و غارت می پردازند و از آنجا به سوی مکه می روند، و سپاه سفیانی در بیابانی میان مدینه و مکه به فرمان خدای متعال به زمین فرو می روند؛ آنگاه امام قائم (ع) پس از جریاناتی از مکه به مدینه و از مدینه به سوی عراق و کوفه می آید، و سفیانی از عراق به شام و دمشق فرار می کند، و امام سپاهی را به تعقیب او روانه می فرماید که سرانجام او را در بیت المقدس هلاک کرده و سرش را جدا می سازند.

۴- بنابر روایات ائمه (ع)، سید حسنی مردی از بزرگان شیعیان است که در ایران و از ناحیه «دیلم و قزوین» (کوهستانهای شمالی قزوین که یک قسمت آن دیلمان نام دارد) خروج و قیام می کند.

مردی خداجو و بزرگوار است که ادّعای امامت و مهدویت نمی کند، و فقط مردم را به اسلام و روش ائمه معصومین (ع) دعوت می نماید، و کارش بالا می گیرد و پیروان بسیار پیدا می کند، و مطاع و رئیس است و مانند سلطان عادلی حکومت می کند، و هنگامی که با سپاهیان و یاران خود در کوفه است به او خبر می دهند که امام قائم (ع) با یاران و پیروان خود به نواحی کوفه آمده است، سید حسنی با لشکریان خود با امام (ع) ملاقات می کند؛

امام صادق(ع) فرموده اند که سید حسنی امام را می شناسد اما برای آنکه به یاران و پیروان خود امامت و فضایل امام را ثابت کند آشنائی خود را آشکار نمی سازد، و از امام می خواهد که دلائل امامت را ارائه دهد، وامام (ع) ارائه می فرماید و معجزاتی آشکار می فرماید، و سید حسنی با امام بیعت می کند و پیروان او نیز با امام بیعت می کنند، بجر گروهی حدود چهار هزار نفر( دشمنان اهل بیت یا وهابیون و تکفیریان) که نمی پذیرند و به امام (ع) نسبت سحر و جادوگری می دهند، و امام (ع) پس از سه روز موعظه و نصیحت، چون می پذیرند و ایمان نمی آورند، دستور قتل آنها را صادر می فرمایند و همۀ آنان به فرمان امام کشته می شوند.

۵- «ندای آسمانی»
یکی دیگر از علامات مشهور، ندای آسمانی است و آن چنان است که پس از ظهور امام غائب در مکّه، بانگی بسیار مهیب و رسا از آسمان شنیده می شود که امام را با اسم و نسب به همگان معرفی می کند، و این ندا از آیات الهی است؛ در این ندا به مردم توصیه می شود که با امام بیعت کنید تا هدایت یابید و مخالفت حکم او را ننمایید که گمراه می شوید.
و ندای دیگری قبل از ظهور صورت می گیرد که برای تثبیت حقانیت حضرت علی (ع) و شیعیان او خواهد بود.

۶- «نزول عیسی مسیح (ع) و اقتدای او به حضرت مهدی (ع)»
در پاره ای از روایات نزول عیسی مسیح (ع) از آسمان و اقتدای او در نماز به حضرت مهدی (ع) جزو اموری که همراه ظهور آن حضرت صورت می گیرد ذکر شده است . رسول گرامی اسلام (ص) به دختر خود فاطمه زهرا (س) فرمودند: «ومنّا والله الّذی لا اله الّا هو مهدی هذه الامّه الّذی یصلّی خلفه عیسی بن مریم» (و به خدائی که پروردگاری جز او نیست سوگند که مهدی این امت از ما است، همانکه عیسی بن مریم پشت سر او نماز می خواند).

علائم و نشانه های دیگری نیز در کتب جمع آوری شده است؛ امّا آیا این علائم همه واقع می شوند یا ممکن است در آنها تغییراتی بوجود آید موضوعی است که در جای خود بررسی و مقرر شده و فرموده اند علائم بر دو قسم است: حتمی و غیر حتمی، و آنچه حتمی است واقع می شود.
در پاره ای روایات فرموده اند حتی حتمیّات هم ممکن است تغییر یابد، و آنچه تغییر پذیر نیست چیزهایی است که خدای متعال وعده فرموده و خداوند خلف وعده نمی فرماید: «انّ الله لایخلف المیعاد»
بدیهی است روایاتی که محتومات را نیز قابل تغییر می داند حالت انتظار را درجامعۀ شیعه قوی ترمی سازد تا همیشه منتظر باشند و خود را آماده سازند زیرا ممکن است علائم واقع نشده باشد ودر عین حال آن حضرت ظهور نماید.

روایاتی که درباره حوادث قبل از ظهور و علائم ظهور رسیده بسیار و متنوع است؛ برخی از این روایات جوّ اجتماعات و بویژه وضع جوامع اسلامی را پیش از ظهور تشریح می کند، و برخی دیگر حوادثی را که نزدیک به ظهور واقع می شوند شرح می دهد، و برخی هم بروز اموری عجیب را بیان می نمایند.

ما در این مقاله چند علامت را که روشنتر و به درک نزدیکترند ذکر می کنیم.
الف- روایاتی که فضای قبل از ظهور را مشخص می سازد.
۱- شیوع ظلم و جور و فسق و گناه وبی دینی در سراسر جهان و در جوامع اسلامی:
در بسیاری از روایات که پیشوایان، قیام مبارک امام زمان (عج) را نوید داده اند، به این که «قیام آن گرامی در وقتی است که ظلم و جور جهان را فرا گرفته باشد» نیز تصریح کرده اند. و در پاره ای از روایات هم یادآوری کرده اند که پیش از ظهور امام قائم (ع) ، و بویژه نزدیک به ظهور او، حتی در جوامع اسلامی فسق و فجور انواع گناهان و زشتیها رواج کامل خواهد یافت، و از آن جمله به این فجایع اشاره فرموده اند:
شراب خواری و خرید و فروش مسکرات آشکارا انجام می شود، رباخواری رواج می یابد، زنا و اعمال شنیع دیگر متداول و شایع و آشکار می گردد، قساوت، تقلّب ، نفاق، رشوه خواری، ریاکاری، بدعت، غیبت و سخن چینی بسیار است؛ بی عفّتی و بی حیایی و ظلم و ستم عمومی خواهد بود، و زنان بی حجاب و با لباس های زننده در اجتماع آشکار می شوند، مردان در لباس و آرایش شبیه زنان می شوند، امر به معروف و نهی از منکر ترک می گردد، و مؤمنان خوار و بی مقدار و محزون بوده و توانائی جلوگیری از گناهان و زشتیهارا نخواهند داشت.
کفرو الحاد و بی دینی رواج یافته و به اسلام و قرآن عمل نمی شود، فرزندان نسبت به پدران و مادران آزار و بی حرمتی روا داشته و کوچکتر احترام بزرگتر را رعایت نمی کند و بزرگتر به کوچکتر ترحم نمی نماید و صلۀ رحم مراعات نمی شود.
خمس و زکات پرداخت نمی شود و یا به مصرف صحیح خود نمی رسد، بیگانگان و کافران و اهل باطل بر مسلمانان چیره می شوند و مسلمانان با خود باختگی در همۀ امور و در لباس و گفتار و کردار از آنان تقلید و پیروی می کنند و حدود الهی تعطیل می شود و بسیاری از فجایع دیگر که با عبارات گوناگون در روایات پیشوایان ما ذکر شده است

ب – حوادث پیش از ظهور
۲ و۳- «خروج سفیانی» و «فرورفتن سپاه سفیانی به زمین»
از علاماتی که پیشوایان معصوم ما بر آن بسیار تأکید کرده و صریح و روشن بیان فرموده اند، خروج سفیانی است؛

«سفیانی» طبق پاره ای از روایات مردی اموی و از نسل یزید بن معاویه بن ابی سفیان و از پلید ترین مردم استف نامش «عثمان بن عنبسه» است و با خاندان نبوّت و امامت و شیعیان دشمنی ویژه ای دارد، سرخ چهره و کبود چشم و آبله رو و بد منظر و ستمگر و خیانتکار است، در شام (سابق که مشتمل بر دمشق و فلسطین واردن و حمص و قنسرین است) قیام و به سرعت پنج شهر را تصرف می کند، و با سپاهی بزرگ به سوی کوفه در عراق می آید و در شهرهای عراق و بویژه در نجف و کوفه جنایات بزرگی مرتکب می شود، و سپاهی دیگر به سوی مدینه در عربستان می فرستد، سپاه سفیانی در مدینه به قتل و غارت می پردازند و از آنجا به سوی مکه می روند، و سپاه سفیانی در بیابانی میان مدینه و مکه به فرمان خدای متعال به زمین فرو می روند؛ آنگاه امام قائم (ع) پس از جریاناتی از مکه به مدینه و از مدینه به سوی عراق و کوفه می آید، و سفیانی از عراق به شام و دمشق فرار می کند، و امام سپاهی را به تعقیب او روانه می فرماید که سرانجام او را در بیت المقدس هلاک کرده و سرش را جدا می سازند.

۴- بنابر روایات ائمه (ع)، سید حسنی مردی از بزرگان شیعیان است که در ایران و از ناحیه «دیلم و قزوین» (کوهستانهای شمالی قزوین که یک قسمت آن دیلمان نام دارد) خروج و قیام می کند.

مردی خداجو و بزرگوار است که ادّعای امامت و مهدویت نمی کند، و فقط مردم را به اسلام و روش ائمه معصومین (ع) دعوت می نماید، و کارش بالا می گیرد و پیروان بسیار پیدا می کند، و مطاع و رئیس است و مانند سلطان عادلی حکومت می کند، و هنگامی که با سپاهیان و یاران خود در کوفه است به او خبر می دهند که امام قائم (ع) با یاران و پیروان خود به نواحی کوفه آمده است، سید حسنی با لشکریان خود با امام (ع) ملاقات می کند؛

امام صادق(ع) فرموده اند که سید حسنی امام را می شناسد اما برای آنکه به یاران و پیروان خود امامت و فضایل امام را ثابت کند آشنائی خود را آشکار نمی سازد، و از امام می خواهد که دلائل امامت را ارائه دهد، وامام (ع) ارائه می فرماید و معجزاتی آشکار می فرماید، و سید حسنی با امام بیعت می کند و پیروان او نیز با امام بیعت می کنند، بجر گروهی حدود چهار هزار نفر( دشمنان اهل بیت یا وهابیون و تکفیریان) که نمی پذیرند و به امام (ع) نسبت سحر و جادوگری می دهند، و امام (ع) پس از سه روز موعظه و نصیحت، چون می پذیرند و ایمان نمی آورند، دستور قتل آنها را صادر می فرمایند و همۀ آنان به فرمان امام کشته می شوند.

۵- «ندای آسمانی»
یکی دیگر از علامات مشهور، ندای آسمانی است و آن چنان است که پس از ظهور امام غائب در مکّه، بانگی بسیار مهیب و رسا از آسمان شنیده می شود که امام را با اسم و نسب به همگان معرفی می کند، و این ندا از آیات الهی است؛ در این ندا به مردم توصیه می شود که با امام بیعت کنید تا هدایت یابید و مخالفت حکم او را ننمایید که گمراه می شوید.
و ندای دیگری قبل از ظهور صورت می گیرد که برای تثبیت حقانیت حضرت علی (ع) و شیعیان او خواهد بود.

۶- «نزول عیسی مسیح (ع) و اقتدای او به حضرت مهدی (ع)»
در پاره ای از روایات نزول عیسی مسیح (ع) از آسمان و اقتدای او در نماز به حضرت مهدی (ع) جزو اموری که همراه ظهور آن حضرت صورت می گیرد ذکر شده است . رسول گرامی اسلام (ص) به دختر خود فاطمه زهرا (س) فرمودند: «ومنّا والله الّذی لا اله الّا هو مهدی هذه الامّه الّذی یصلّی خلفه عیسی بن مریم» (و به خدائی که پروردگاری جز او نیست سوگند که مهدی این امت از ما است، همانکه عیسی بن مریم پشت سر او نماز می خواند).

علائم و نشانه های دیگری نیز در کتب جمع آوری شده است؛ امّا آیا این علائم همه واقع می شوند یا ممکن است در آنها تغییراتی بوجود آید موضوعی است که در جای خود بررسی و مقرر شده و فرموده اند علائم بر دو قسم است: حتمی و غیر حتمی، و آنچه حتمی است واقع می شود.
در پاره ای روایات فرموده اند حتی حتمیّات هم ممکن است تغییر یابد، و آنچه تغییر پذیر نیست چیزهایی است که خدای متعال وعده فرموده و خداوند خلف وعده نمی فرماید: «انّ الله لایخلف المیعاد»
بدیهی است روایاتی که محتومات را نیز قابل تغییر می داند حالت انتظار را درجامعۀ شیعه قوی ترمی سازد تا همیشه منتظر باشند و خود را آماده سازند زیرا ممکن است علائم واقع نشده باشد ودر عین حال آن حضرت ظهور نماید.

تبرک کردن به اولیای الهی و ائمه معصومین(علیهم‌السلام) و اماکن و مقابر آن‌ها یکی دیگر از مسائلی است که وهابیان آن را از مظاهر شرک دانسته و با آن به مقابله و مبارزه پرداخته‌اند. در حقیقت بوسیدن ضریح ائمه اطهار(علیهم‌السلام) و دست کشیدن و تبرک کردن را شرک و بدعت می‌دانند و انجام آن‌را به اعمال کفار جاهلی تشبیه می‌کنند.

«ابن عثیمین» از علمای بزرگ وهابی می‌گوید: «تبرک جستن به پارچه کعبه و مسح آن بدعت‌ است».[۱] شورای مفتیان وهابی نیز در این باره فتوا داده‌اند: «توجه پیدا کردن مردم به این مساجد و مسح نمودن دیوارها و محراب‌ها و تبرک به آن‌ها بدعت و نوعی شرک و شبیه به عمل کفار در جاهلیت است».[۲]

پاسخ به این شبهه:
۱. قرآن کریم پیش از همه بر این مسأله صحه گذاشته و آن را در سیره پیامبران گذشته بیان فرموده است، چنان‌که حضرت یعقوب(علیه‌السلام) با بوییدن و مالیدن پیراهن حضرت یوسف(علیه‌السلام) به چشمانش بینایی خود را به دست می‌آورد: «فَلَمَّا أَن جَاء الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا [یوسف/۹۶] پس چون مژده‏‌رسان آمد آن [پيراهن] را بر چهره او انداخت پس بينا گرديد».

۲. خود پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌واله) نیز به هنگام طواف خانه خدا، حجر الاسود را لمس می‌کرد و می‌بوسید.[۳] در حالی که اگر این عمل شرک بود، هرگز حضرت چنین کاری انجام نمی‌داد.

۳. اساسا تبرک به آثار پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌واله) سنت صحابه بوده است که روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد که به یکی از آن‌ها در کتاب صحیح بخاری اشاره می‌نماییم. «ابوجحیفه» می‌گوید: خدمت رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌واله) رسیدیم در حالی که وضو می‌گرفت و مردم بر هم سبقت می‌گرفتند تا از آب وضوی حضرت بهرمند شوند. هر کس از آن آب بر می‌داشت، برای تبرک به خود می‌مالید و کسی هم که به آن دست‌رسی پیدا نمی‌کرد از رطوبت دیگری استفاده می‌نمود».[۴]

۴. صحابه و تابعین نه تنها در زمان حیات پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌واله) بلکه حتی بعد از وفات حضرت نیز به وسایل شخصی ایشان مانند زره، عصا، ظرف، انگشتر، مو و کفش تبرک می‌جستند.[۵]

بنابراین از آیات قران کریم و سیره و سنت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌واله) و عمل صابه در زمان حیات و بعد از وفات حضرت به خوبی روشن می‌گردد که نه تنها تبرک جستن به آثار اولیا و پیامبران الهی گناه و شرک نیست، بلکه داری آثار و برکات فراوانی در زندگی دنیا و آخرت است. و این وهابیان خبیث تنها برای رسیدن به مقاصد پست و شوم خود و برای اختلاف افکنی در میان امت اسلامی این بهانه‌ها و موضوعات واهی و خیالی را درست کرده‌اند.

پنج شنبه 12 شهريور 1394برچسب:دروغ, :: 18:21 ::  نويسنده : امیر حسین غلامی

تعریف دروغ[ویرایش]



دروغ در لغت به معنای سخن نادرست، [۱] خلاف حقیقت و واقعیت، [۲] قول ناحق است و به معنای نقل گفتاری از کسی است که آن را نگفته است. [۳] اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده،‌وعده باشد یا غیر آن. [۴] ضد صدق [۵] است و [۶] خبر از خلاف واقع،چه به صورت عمد یا سهو، [۷] می باشد.
دروغ در اصطلاح، همان اظهار امر خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت را دروغ گویند که یکی از بزرگترین و بدترین صفات انسان، دروغ گفتن است. [۸]

دروغ از منظر قرآن کریم[ویرایش]



در قرآن کریم آیات متعددی در زمینه‌ی دروغ وجود دارد که در اینجا به چند نمونه اشاره می شود:
۱) «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ‌چرا چیزی می‌گویید که انجام نمی‌دهید و نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید.» [۹]
با توجه به این آیه معلوم می‌شود که دروغ در نزد خدای متعال ناپسند شمرده شده است و موجب دوری انسان از خدا می‌شود که این خود عذاب روحی بس بزرگی است و در کنارش عذاب دوزخ را نیز در برخواهد داشت.
۲) در جایی دیگر از قرآن کریم خداوند متعال می‌فرماید: «تنها کسانی دروغ پردازی می‌کنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغگویانند.» [۱۰] با توجه به این آیه، فرد دروغگو به قدری از سوی خداوند مورد مذمت قرار گرفته که او را بی‌ایمان معرفی کرده و هیچ فرد بی‌ایمان مؤمن تلقی نمی‌گردد.
۳) در آیه‌ای دیگر می‌فرماید:« در حقیقت خداوند آن کسی را که دروغ پرداز ناسپاس است هدایت نمی‌کند.» [۱۱]
درآیات دیگر می فرماید: «دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار عالم است.» [۱۲]

دروغ از منظر روایات[ویرایش]



اخبار وارده در بزرگی گناه دروغ و شدت عقوبت و مفاسد مترتب برآن زیاد می‌باشد که دراین قسمت به برخی از روایات اشاره می‌شود:
۱) پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: «مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت می‌کنند و بوی بدی از قلبش بیرون می‌آید که تا به عرش می‌رسد و خداوند به سبب این دروغ،‌ گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است را برای او می‌نویسد.» [۱۳]
۲) در جایی دیگر می‌فرماید: «از دروغ بپرهیز که روی دروغگو را سیاه می‌کند.» [۱۴] [۱۵]
۳) مردی از رسول خدا صلوات الله علیه پرسید: «چه عملی سبب دخول در آتش است؟ حضرت فرمود: دروغ زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب دخول در آتش است.» [۱۶]
۴) دروغ سبب گرفتن صورت انسانی از دروغگو است؛ یعنی صورت برزخی‌اش انسان نیست. رسول خدا صلوات الله علیه به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: در شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود و سبب آن فتنه انگیزی و دروغ بود. [۱۷]
۵) در روایتی دیگر پیامبر اکرم صلوات الله علیه ریشه دروغ را در کمبودها و پستی‌های انسان چه از لحاظ روحی و یا جسمی بیان فرموده است: دروغگویی از پستی روح ریشه می‌گیرد. [۱۸]
۶) در روایتی دیگر، حضرت امیرالمومنین علیه السلام می ‌فرماید: ‌بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان دروغگو است. [۱۹]

علل دروغگویی[ویرایش]



علل متعددی را می توان برای دروغگویی مطرح کرد:

← حسد
« برادران یوسف به خاطر حسادتی که به او داشتند از پدرشان خواستند که فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند و ما نگهبان او هستیم.» [۲۰]

← شیطان
از مصادیق بارز دروغگویان در فرهنگ قرآن، شیاطین هستند. ‌آنجا که خداوند می‌فرماید: «آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می‌شوند؟ آنها بر هر دروغگوی گنهکار نازل می‌شوند.»[۲۱]

← گناه
از دیگر عواملی که سبب دروغگویی می‌شود، گناه و معصیت است. در قرآن کریم می‌خوانیم: «اینها آیات خداوند است که ما آن را به حق به تو تلاوت می‌کنیم اگر آن‌ها به این آیات ایمان نیاورند،‌به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان می‌آورند، وای بر هر دروغگوی گنهکار.» [۲۲]

← مکر زنانه
از دیگر مصادیق علل دروغگویی، مکر زنانه است که در سوره‌ یوسف از زلیخا سخن به میان آمده است: «و هر دو به سوی در، دویدند و پیراهن او(یوسف)رااز پشت پاره کرد و در این هنگام، شوهر آن زن را کنار در یافتند و آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد به اهل تو خیانت کند جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ یوسف علیه السلام گفت: او را به اصرار به سوی خود دعوت کرد و در این هنگامشاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن راست می‌گوید و او از دروغگویان است.» [۲۳]

← حفظ موقعیت اجتماعی
گاهی انسان از یک مقام خاص اجتماعی برخوردار است و گاهی در اجرا و اداره امور محوله و مسئولیتی که به عهده گرفته کوتاهی می‌کند و به عللی از جمله ضعف و یا سوء مدیریت، توفیق حاصل نمی‌شود لذا وقتی از طرف مقام بالاتر مورد سؤال قرار می‌گیرد برای حفظ منصب و عنوان اجتماعی و پوشاندن عیوب و لغزش‌های خود متوسل به دروغ می‌شود و حفظ موقعیت خود را در گفتن مطالب خلاف واقع می‌داند.

← جلب منافع و دفع مضرات
گاهی انسان مشاهده می‌کند که ضرری متوجه او و منفعتی متوجه دیگری شده است. برای اینکه این زیان را از خود دور و متوجه دیگری سازد و یا منفعتی را که متوجه دیگری شده به سوی خود جلب نماید و به لحاظ اینکه اقتضاء طبع انسان جلب منفعت و دفع ضرر خویش است، این حالت، انگیزه‌ای بسیار قوی در جهت گفتن دروغ به شمار می‌رود. [۲۴]

آثار دروغ[ویرایش]



دروغگویی مانند سایر بیماری‌های روانی و عاطفی، ابتدا از یک مسأله کوچک و ساده آغاز می‌شود. چنانچه به موقع درمان نشود به یک بیماری روحی تبدیل می‌شود. دروغگویی عامل اصلیفسادهای دیگر است، بطوری که شابد بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادها است. برخی از عوارض و پیامدهای دروغگویی عبارتند از:

← بی‌اعتباری دروغگو
زندگی در اجتماع بر اساس نوعی اعتماد نسبی دو جانبه استوار است. دروغ به این اعتماد لطمه می‌زند و موجب اختلال در روابط بین افراد شده و بدبینی را بین آنان پدید می‌آورد. همچنین فاش شدن دروغ شخص مبتلا باعث می‌شود تا آبروی او را بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست دهد. حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: ‌سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو اجتناب کنند؛ زیرا او آن قدر دروغ می‌گوید که راستش را هم باور نمی‌کنند. [۲۵]

← از بین رفتن ایمان
کسانیکه به گفته‌های یک دروغگو اعتماد می‌کنند و آن را می‌پذیرند به گمراهی کشیده خواهند شد. این امر در مسائل فکری و اعتقادی موجب تباهی ایمان و عقیده افراد می‌گردد. همچنین دروغگو برای رسیدن به هدف و مطلوب خویش، دروغ را ابراز مؤثر در نتیجه کار می‌داند و این همان شرک خفی است و نشانگر ضعف ایمان دروغگو نسبت به تأثیر خداوند متعال بر امور است. امام محمد باقرعلیه السلام می‌فرماید: »دروغ خانه ایمان را ویران می‌سازد.» [۲۶]

← بی‌آبرویی
از دیگر زیان‌های اجتماعی دروغ، بی‌آبرویی است. دروغ‌های زیادی که از دروغگو کشف شد، رسوایی او که مکرر گردید، بی آبرویی نصیبش می‌شود. رسوایی دروغگو،‌ کشف دروغ اوست و بی‌آبرویی دروغگو، بی‌حیثیت و بی‌ارج شدن اوست. عقلا و خردمندان، همیشه بدنبال حیثیت و آبرو می‌روند. ثروتمند، ثروت خود را برای خریدن حیثیت و آبرو صرف می‌کند. قدرتمند، قدرت خود را برای رسیدن به این موقعیت به کار می‌اندازد. دانشمند، از دانش خود، برای جلب افکار عمومی، بهره برداری می‌کند. محبوب ترین چیزها نزد عقلا حیثیت و آبرومندی می‌باشد و آخرین هدف آن‌ها همین خواهد بود؛ چون تمام دارایی خود را فدای آن می‌کنند، ولی دروغگو، با دست خود این موقعیت را از بین می‌برد. [۲۷] رسول خدا صلوات الله علیه فرمود: کم‌آبروترین مردم کسی است که دروغ می‌گوید. [۲۸]

← بدبینی مردم
دروغگو مورد سوء ظن و بدبینی مردم است و گاهی کار او از این هم بالاتر می‌رود و بر اثر دروغ مورد تنفر قرار خواهد گرفت. [۲۹]

← فقر
راستی و درستی، ثروت را می‌افزاید؛ چون دارنده آن ایجاد اعتبار می‌کند. دروغگویی سرمایه را راکد نگاه می‌دارد، زیرا نه تنها جلوگیری از پیدایش اعتبار می‌کند، بلکه اعتبار موجود را نیز می‌برد و کسی به وعده با او معامله نمی‌کند، چون اعتبار ندارد. به وعده دروغگو اعتماد نمی‌شود چون اعتماد کردن به او بر خلاف عقل است. امیرالمومنین علی علیه السلام می‌فرماید: عادت به دروغ، فقر می‌آورد.[۳۰]

← فراموشی
یکی از بیماری‌های روانی که دروغگو بدان گرفتار می‌شود، فراموشی است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: از چیزهایی که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده، فراموشی است. [۳۱]

← پرده دری و بی‌شرمی
اگر کشف دروغ، روحیه دروغگو را متزلزل نکند و او همچنان به دروغگویی ادامه دهد، کشف‌های پی در پی، شرم را از او می‌برد و وی را دروغگوی حرفه‌ای می‌سازد و دیگر، از آنکه عیبش آشکار شود، ابایی ندارد. با خود می‌گوید: مردم همه مرا شناخته‌اند. پنهان ساختن دیگر چه سودی دارد و دیگر نه از ارتکاب گناه ابایی دارد و نه از فاش شدن آن. امام معصوم علیه السلام فرمود: از دروغ بپرهیزید، سرانجام دروغ، پرده دری است و سرانجام پرده‌دری آتش دوزخ است. [۳۲]

مجوزات دروغ[ویرایش]




← حفظ جان و مال و عرض مسلمانان
پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه فرمود: به خدا سوگند دروغ یاد کن و برادرت را از کشته شدن نجات بده. [۳۳] همچنین راوی می‌گوید: از امام هشتم امام رضا علیه السلام سؤال کردم درباره مردی که از سلطان بر مال خویش می‌ترسد که مالش را به زور و ناحق از او بگیرد، ‌سپس به دروغ سوگند می‌خورد تا اینکه از ظلم سلطان نجات یابد. حضرت فرمود: باکی بر او نیست و نیز می‌گوید: از امام سؤال کردم که آیا همانگونه که انسان برای حفظ مال خویش جایز است سوگند بخورد، برای حفظ مال برادر دینی خود نیز می‌تواند سوگند دروغ متوسل شود؟ حضرت فرمود: آری. [۳۴] و نیز امام صادق علیه السلام فرمود: سوگند اقسامی دارد که یک قسم آن این است که انسان در راه خلاص و نجات مال یا جان مسلمانی از دست سارق یا هر متجاوز دیگری سوگند به دروغ بخورد، چنین سوگندی نه تنها کفاره ندارد بلکه اجر هم دارد. [۳۵]

← اصلاح ذات البین
هر گاه دو نفر از یکدیگر کدورت و کینه‌ای داشته باشند و با هم قطع رابطه کنند برای اصلاح و آشتی دادن آنها دروغ گفتن جایز است یعنی گفتن مطالبی که موجب رفع کدورت‌ها و دشمنیها و برقراری روابط دوستانه و صمیمانه گردد، و همان‌گونه که برای رفع و درمان خصومت‌ها و اصلاح روابط میان مسلمانان دروغ گفتن جایز است برای رفع و پیشگیری از خصومتها و دشمنیها نیز گفتن دروغ جایزاست. بنابراین هرگاه راستگویی باعث وقوع فتنه و ایجاد دشمنی میان دو مسلمان و دروغگویی مانع فتنه و موجب دوستی و صمیمیت و ارتباط و الفت شود، آن راست، مذموم و این دروغ، ممدوحخواهد بود.. [۳۶]

← جنگ و امور سری
انسان می‌تواند در جنگ برای تقویت روحیه نیروهای خودی و تضعیف روحیه نیروهای دشمن در جهت عدم آگاهی دشمن از میزان عده و تاکتیک‌های جنگی و گمراه ساختن اذهان دشمن از تصمیمات و برنامه‌ها و غافلگیری، اطلاعات و آمار کذبی را انتشار دهد و حتی جایز است که در میان صفوف دشمن مطالب دروغی را شایع نموده و با ایجاد جنگ روانی همه جانبه، زمینه شکست دشمن و پیروزی مسلمین را فراهم کند.چنانکه وقتی پیامبر گرامی صلوات الله علیه در جنگ احزاب اطلاع یافت که بنی قریظه با مشرکان و ابی سفیان متحد شده‌اند و پیمان بسته‌اند که هرگاه با سپاهیان توحیدبجنگند آنها را یاری خواهند کرد، پیامبر صلوات الله علیه خطبه‌ای برای سپاه اسلام ایراد فرمود: بنی قریظه به ما پیام داده‌اند که هرگاه ما با ابوسفیان بجنگیم ما را یاری خواهند کرد، چون این خبر به ابوسفیان رسید، گفت: یهود(بنی قریظه) خیانت کردند. پس مشرکین از منطقه جنگی فرار کردند. [۳۷] بدین ترتیب بین صفوف و قوای دشمن تفرقه و تزلزل ایجاد شد و بالاخره باعث شکست دشمن و پیروزی مسلمین گردید و در حدیثی پیامبر فرمود: هر دروغی در پرونده انسان دروغ نوشته می‌شود مگر دروغی که در جنگ گفته شود؛ زیرا جنگ،خدعه و فریب است. [۳۸]

← وعده شوهر به همسر
هرگاه زن از شوهر چیزی بخواهد که تهیه آن بر شوهر واجب نیست، جایز است به همسرش قول مساعد و جواب مثبت و وعده انجام خواسته او را بدهد گر چه قصد عمل به وعده خویش را نداشته باشد و بعد هم به وعده‌اش وفا نکند و علت جواز دروغ در این مورد، این است که از وقوع اختلاف و یا تشدید آن و سوء تفاهم بین زن و شوهر پیشگیری شود و البته احتیاط اکتفا به حد رفع ضرورتاست. پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: دروغ در سه مورد نیکو است: ۱- مکر و فریب در جنگ. ۲- وعده دادن شوهر به همسر. ۳- اصلاح بین مردم. [۳۹]

← بعث و زجر در تربیت اولاد
هرگاه والدین با مربی بخواهد در مقام تربیت، ‌فرزند یا کودکی را به انجام کارهای نیک وادار کند، و از ارتکاب کارهای زشت بازدارد. جایز است به عنوان بعث و تشویق و ایجاد انگیزه‌ برای انجام کار نیک و یا به عنوان زجر و تهدید و عاملی بازدارنده از کار زشت، به فرزند خویش وعده وعید دهد، گر چه تصمیم نداشته باشد به آنچه می‌گوید عمل کند. مثلاً اگر می‌خواهد فرزند کار نیکی را انجام دهد به او وعده پاداش دهد و اگر می‌خواهد فرزندش را از انجام کار بد و زشتی بازدارد به او وعید کیفر دهد.
البته لازم به تذکر است که آنچه جنبه تشویق و ترغیب در انجام کارهای نیک دارد باید انسان در صورت امکان به آن عمل کند و از خلف وعده اجتناب ورزد ولی در جایی یکه عملی ساختن وعده میسر نبوده و موجب عسر و حرج باشد، گفتن آنچه می‌داند که نمی‌تواند به آن عمل نماید بلا اشکال است.

درمان دروغ[ویرایش]



بهترین راهی که انسان را از دروغ گفتن باز می‌دارد این است که توجه پیدا کند که دروغ گفتن مذموم‌ترین صفات است و بواسطه دروغ، مورد قهر و غضب الهی واقع، و در آخرت به آتش دوزخ گرفتار خواهد شد و در دنیا دیر یا زود دروغ او فاش و حقیقت امر آشکار می‌گردد و او بین مردم رسوا و مطرود و منزوی خواهد شد و دیگر کسی برای سخن او ارزش و اعتباری قائل نیست و در واقع مرده‌ای در میان زندگان است.
امیرالمومنین علیه السلام می‌فرماید: دروغگو با مرده برابر است؛ زیرا برتری انسان زنده بر مرده این است که مردم به او اعتماد می‌کنند و برای سخن او ارزش قائل هستند اما هنگامی که به سخن او اعتمادی نباشد زندگی او پوچ و باطل است. [۴۰] از طرفی انسان با شناخت ریشه‌های دروغ و قطع آن می‌تواند خود را از آلودگی به دروغ و ابتلاء به این آفت خطرناک مصون دارد. [۴۱]

پنج شنبه 12 شهريور 1394برچسب:, :: 18:20 ::  نويسنده : امیر حسین غلامی

دوره امامت امام كاظم علیه السلام از دوره های سخت و توان فرسای تاریخ امامت است . در این دوره , امام موسی بن جعفر علیه السلام با دو مشكل مواجه بودند. یكی از این مشكلات , ارتباط مستقیم با حاكمیت نامشروع خلفای عباسی داشت . مشكل برخورد با خلفا و مقابله با تبلیغات مسموم و اقدامات كینه توزانه آنها همواره به عنوان یك مشكل اساسی شیعه وجود داشت . ولی مشكلی كه امام كاظم علیه السلام اختصاصا در دوره ی امامت خویش با آن روبرو بود , مشكل درونی شیعیان در این زمان بود. این مشكل درونی , انشعابی بود كه در این دوره در میان شیعیان به وجود آمده بود و از این نظر اتحاد و یكپارچگی شیعیان در معرض خطر قرار داشت . توضیح آن كه پس از شهادت امام جعفر صادق علیه السلام , برخی از شیعیان درباره ی شناخت امام و این كه جانشین امام ششم چه كسی است , گرفتار تردید و عدم شناخت شدند.
این گروه در اثر پاره ای از عوامل درونی و بیرونی , به امامت اسماعیل كه یكی از فرزندان امام جعفر صادق (ع ) بود و در زمان حیات پدر بزرگوارش فوت كرده بود , قائل شدند و اسماعیلیه نام گرفتند. گرچه پیدایش این فرقه موجب بزرگ ترین انشعاب در میان شیعیان بود ولی امر انشعاب به همین مورد محدود نگشت و گروه های دیگری نیز ظاهر شدند و هر كدام درباره ی امامت اعتقاداتی پیدا كردند , به طوری كه نوبختی می نگارد , در این زمان شیعیان به شش فرقه تقسیم شدند.
اوضاع و احوالی كه به دلیل انشعاب , در میان شیعیان به وجود آمده بود , موجب شد رهبر شیعیان با دشواری خاص مواجه گردد , اما امام كاظم علیه السلام با علم و تدبیر امامت , جامعه شیعه را سامان داد و این ساماندهی آن گونه كارساز و موثر واقع شد كه نه تنها شیعیان موفق شدند بر مشكلات داخلی غلبه كنند بلكه به رسالت سیاسی و دینی خویش نیز توجه نمودند و همچون گذشته به استمرار راستین اسلام و مبارزه با خلفا پرداختند.
این موفقیت های امام موسی بن جعفر علیه السلام , بر خلفای عباسی غیر قابل تحمل بود و آن ها را به عكس العمل وادار می كرد. دشمنی خلفای عباسی باامام كاظم (ع ) زمانی بیشتر میشد كه آن امام بزرگوار به طور علنی مخالفت خویش را با خلفا آشكار می كرد و آن ها را متوجه می نمود كه حكومت و رهبری جامعه از آن ائمه شیعه است و خلفای عباسی غاصب هستند.
نوشته اند روزی امام كاظم علیه السلام مهدی عباسی را دید كه مشغول رد مظالم است . امام خطاب به مهدی عباسی فرمود :
چرا آن چه را كه از راه ستم از ما گرفته شده است باز نمی گردانی
مهدی پرسید آن چه از شما به ستم گرفته شده است , چه می باشد
پاسخ امام به گونه ای بود كه مهدی عباسی را به تامل واداشت و او را متوجه كرد كه امام كاظم علیه السلام سلطه عباسیان را نامشروع می داند و به حاكمیت آن ها بر ممالك اسلامی اعتقادی ندارد.
اعتقاد خلفای عباسی نسبت به سازش ناپذیری امام كاظم (ع ) و مبارزات بی امان آن بزرگوار به گونه ای بود كه هر نوع نا آرامی و قیامی را منتسب به امام كاظم (ع ) می كردند و معتقد بودند رهبری قیام هایی كه علیه عباسیان می شود , در دست امام موسی بن جعفر علیه السلام است . به عنوان مثال , زمانی كه قیام فخ رخ داد و حسین بن علی , رهبر پرشور این قیام خونین به شهادت رسید , هادی عباسی , درباره ی نقش امام كاظم (ع ) در رهبری قیام فخ , اظهار نگرانی كرد و گفت :
به خدا قسم , حسین (رهبر شهید قیام فخ ) به دستور او (امام موسی بن جعفر علیه السلام ) قیام كرده و تحت تاثیر او قرار گرفته است , زیرا صاحب وصیت در این خانواده اوست , خدا مرا بكشد , اگر او را زنده بگذارم .
شیوه ی خاصی كه امام كاظم (ع ) در مبارزه با خلفای عباسی در پیش گرفته بود , سرانجام منجر به این شد كه هارون به دستگیری امام و زندانی كردن آن بزرگوار مصمم شود.
مهم ترین محور تبلیغاتی عباسیان , به ویژه هارون الرشید , این بود كه می خواستند به مسلمانان چنین وانمود كنند كه وارث به حق رسول اكرم , عباسیان هستند و در نتیجه رهبری حكومت اسلامی باید در دست آنان باشد. امام كاظم علیه السلام در برابر این تبلیغات گمراه كننده عباسیان به شدت ایستاد و در این باره روشنگری كرد. امام كاظم (ع ) در این زمینه به قدری حساسیت نشان می داد كه در حضور هارون نیز بدون هیچ ملاحظه ای بر نفاق عباسیان می تاخت و عدم شایستگی آن ها را نسبت به ادعایی كه داشتند برمی شمرد. نوشته اند كه روزی هارون به زیارت مرقد مطهر رسول اكرم در مدینه رفت و برای ابراز خویشی نسبت به رسول اكرم , چنین سلام داد : سلام بر تو ای رسول خدا , ای پسر عمو...
در این هنگام , امام موسی كاظم برای خنثی كردن حركت هارون , خطاب به مرقد رسول خدا , چنین فرمود : سلام بر تو ای پدر.
هارون از این حركت سنجیده و كوبنده ی امام رنگ رخسارش دگرگون شد و در جواب درماند. همین جواب باعث شد كه هارون دستور بازداشت و زندانی كردن امام را صادر نماید.
به هر حال , مبارزات توقف ناپذیر و كوبنده ی امام موسی كاظم (ع ) سبب شد كه هارون برای مقابله با خطراتی كه از این ناحیه خلافتش را تهدید می كرد , امام را زندانی كند و سپس با حیله آن بزرگوار را به شهادت برساند.
در پایان سالروز ولادت با بركت امام كاظم (ع ) را به شیعیان راهش تبریك می گوییم .

 

پنج شنبه 12 شهريور 1394برچسب:فغقعهخحهعغف, :: 17:56 ::  نويسنده : امیر حسین غلامی

خداوند در قرآن، می فرماید که شیطان گفت: «وَ قَالَ لَأَتخَّذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَّفْرُوضاً»[نساء/۱۱۸ ] «و [او] گفت: سوگند مى‏خورم كه از ميان بندگانت سهمى مُعيّن [براى پيروى از فرهنگ ويرانگرم‏] برخواهم گرفت»  [۱]
این آیه می گوید: شیطان گفت (به خداوند): قسم می خورم که انسانها را از راه راست به در ببرم و انسانها را استعمار و استسثمار کنم (آنها را در خدمت منافع خودم بکار بگیرم) استعمار  انگلیس هم با همین دیدگاه در زمانی نه چندان دور، قسمتی از جهان را سهم خودش گردانیده بود و  به استعمار و استثمار آن کشورها پرداخته بود. کشور عزیز ما هم غیر مستقیم از این روباه مکار ضرباتی را دریافت نمود. حالا هم این دیدگاه و طرز فکر را دارد.

برای فریب انسانها شیطان نقشه ها دارد.
قرآن در آیه دیگری از زبان شیطان اینگونه می گوید:«ثُمَّ لاَتِيَنَّهُم مِّن بَينْ‏ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمَانهِمْ وَ عَن شَمَائلِهِمْ» [اعراف/۱۷] «سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مى‏روم» [۲]
شیطان دارد در اینجا می گوید: من از پیش رو به گمراه کردن انسان می پردازم اگر جواب نداد از پشت سر، و اگر آن هم نشد از سمت راست و از سمت چپ، سعی در گمراه کردن و به دام انداختن انسان  دارم.
از امام باقر (علیه السلام) روايت شده كه منظور از حمله پيش رو اين است كه آخرت را در نظرشان بى ارزش مى‏كنم و منظور از حمله پشت سر، اين است كه آنها را بجمع مال و بخل از اداى حقوق واجب تشويق مى‏كنم، تا مال براى ورثه باقى بماند و مقصود از حمله سمت راست اين است كه دين آنها را فاسد مى‏كنم و گمراهى را در نظرشان نيكو جلوه مى‏دهم و منظور از حمله سمت چپ اين است كه لذتها و شهوات را بر دلهاى ايشان غالب مى‏كنم. [۳]
این تهدیدهای شیطان را، اگر جنگ نرم شیطان با انسانها بنامیم؛ به راه خطا نرفته ایم، ولی در مورد شیاطین انسی و زمینی، هم می تواند جنگ نرم باشد و هم جنگ رودرو
 در این دنیای خاکی شیاطینی چند به بهانه حق وتو داشتن، ظاهرا برای آن تصمیم می گیرند و انگلیس هم یکی از آن کشورها است. گاهی با به راه انداختن جنگ نطامی سعی در کشتار انسانها دارد و گاهی با جنگ نرم و نقشه های فریبنده با شعارهایی حقوق بشر و غیره، سعی در نفوذ و دخالت در کشورهای علی الخصوص مسلمان مثل ایران را دارد. گاهی با شبکه های ماهواره ای مروج فساد  اخلاقی به میدان می آید و گاهی با کتابهایی که در ظاهر به نام تحقیق در مورد اسلام و مسلمین، ولی به قصد ترویج شبهه در مورد اسلام، به میدان می آید. مثل کتابهای امثال مستشرقان و غیره [۴]

اما نقشه های شیاطین ضعیف است.
خداوند در جایی از قرآن می فرماید: «یُريدُونَ يُأَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ‏ الْكافِرُونَ‏ » [توبه/۳۲] «همواره مى‏خواهند نور خدا را با سخنان باطل [و تبليغاتِ بى‏پايه‏] خود خاموش كنند؛ ولى خدا جز اينكه نور خود را كامل كند، نمى‏ خواهد، هر چند كافران خوش نداشته باشند». [۵] آیه می فرماید: کافران (غیر مسلمانان، که انگلیس از دوران دیده های این میدان هست) می خواهند نور خدا را با تبلیغات و شایعات فریبنده خود خاموش کنند اما خدا این را نخواسته و نور خود را که دین اسلام و قرآن باشد کامل می کند [۶]

نکته مهم: اینکه خدا اراده اش بر این است که نورش را کامل کند به خاطر این است که نور خدا (اسلام و قرآن) حق است و این حق در فطرت همه ی انسانها است.
و دیگر آنکه نقشه های شیاطین و کافران، در حقیقت بی پایه و اساس است.
در ظاهر شاید فریبنده و بزرگ به نظر برسند ولی در حقیقت به مانند سرابند. از همین رو قرآن می گوید: «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً» [نساء/۷۶] «همانا نقشه و کید شیطان ضعیف است» چون نقشه، و فریب و نیرنگ ،کار انسانهای ضعیف و انتقام جوست.  انگلیس هم گرچه در تاریخ سیاه استعماری خودش  طمطراقی  داشت  ولی آن قدرت ظاهری، بیشتر از کم کاری ما و دیگر کشورهای همچون ما  بود. وگرنه چرا در زمان  کنونی دیگر آن قدرت ظاهری را ندارد؟  چرا در مقابل ایران اسلامی چندان کاری از پیش نمی برد؟ در حالی که نقشه هایش بروز تر و کار آمدتر شده است.
پس معلوم شد که نقشه های شیاطین (انگلیس)  ضعیف است.
خداوند در قرآن این حقیقت را به ما یادآور می شود: «مَثَلُ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ‏ الْبُيُوتِ‏ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ » [عنکبوت/۴۱] «داستان كسانى كه به جاى خدا سرپرستانى گرفته‏اند، مانند داستان عنكبوت است كه خانه‏اى [بى‏ديوار، بى‏سقف و بى‏حفاظ] براى خود بنا كرده باشد، و بى‏ترديد سست‏ترين خانه‏ها خانه عنكبوت است، اگر [به اين واقعيت‏] معرفت و شناخت داشتند [بت‏ها را سرپرستان خود نمى ‏گرفتند]» [۷]
چون نقشه ی شیطان ضعیف است پیروان او هم ضعیفند و خانه هایشان مانند تار عنکبوت سست و لرزان است . هر کسی سرپرستش غیر خدا باشد این سرنوشت را دارد. استعمار انگلیس با فرو افتادن قدرت ظاهریش در سده های گذشته (استقلال ملتها و دولتهای تحت سلطه) این سست بودن خانه را به مرحله ی ظهور رساند.
خداوند ما را کمک کند که سرپرست ما خدا باشد تا خانه ی ما محکم و استوار باشد.

نتیجه گیری
ما در این مقاله در پی مقایسه نقشه های شیطان و انگلیس مکار بودیم. گفتیم که  قرآن سخن شیطان را  برای ما بازگو می کند که گفت: خداوندا من از انسانها سهمی را برای خود بر می گزینم  و در واقع آنها را استعمار و استثمار می کنم. کار انگلیس هم چه در دوران استعماریش و چه هم اکنون چنین است.
از نقشه های شیطان گفتیم که از چهارطرف انسان را محاصره می کند. انگلیس هم به تبع شیطان همان نقشه ها و تاکتیکها را برای فریب ملتها و دولتها و محاصره آنها دارد.
در آخر هم گفتیم که نقشه ی شیطان ضعیف است و کسانی که سرپرستی غیر از خدا (هر چه باشد از مقام و  جاه و غیره، شیطان است) برگزینند؛ خانه هایشان سست و لرزان مثل خانه ی عنکبوت است

 

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مذهبی و آدرس mazhabi96.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: